sunday^_^ ارسال شده در می 5, 2015 توسط NEGIN یه سری تغییرات تو داستان داریم اولیش اینکه دنسا چون عکسای دختری که براش گذاشتم نتونستم پیدا کنم یه دختردیگه براش انتخاب کردم ازاین به بعد این دنساهست واگر اشتباه نکنم سپیده ازشخصیت اینجور دخترا خوشش میاد پس دنی هم ازاین به بعد این دخترست واین اقا خوشگله هم برادر جیسا ته جونه که بعدها در داستان نقش افرینی می کنه ایشونم برادرهانا میکاهستند هدیه و حنا ایا از برادرانتان راضی هستید؟پسندیدید؟ کسی اعتراضی نداره ایا؟
من داداشمو میخوام داداشمو بدین من برررررم عجب داداشی دارمبه به میکایی بیا بوست کنم اجی قربونت(تازه کفششم شبی کفشمه :دی ) پاسخ ↓
اووووووف عجب عکسی .. خیلی باحاله از شخصیت توی داستانم خیلی خوشم میاد .. میلاااااااومش … وی هم حتما می لاوه .. خخخخ پاسخ ↓
من داداشمو میخوام
داداشمو بدین من برررررم
عجب داداشی دارمبه به
میکایی بیا بوست کنم اجی قربونت(تازه کفششم شبی کفشمه :دی )
کجا نخیر ای چیا نی داداشت نمیدمت تازه پیداش کردم هاهاها
اووووووف عجب عکسی .. خیلی باحاله
از شخصیت توی داستانم خیلی خوشم میاد .. میلاااااااومش … وی هم حتما می لاوه .. خخخخ
اخیش خیالم راحت شد از شخصیت و عکست خوشت میاد
اره اون وظیفشه بلاوه خخخخخخ