♛The First and Best Site For BTS Story♛
اولین سایت رسمی داستان های بنگتنی!
برین ادامه…..
کتشو داد به سوفیا …موهاشو باز کرد….وقتی جونگ کوک به آل سا نگاه کرد کاملا مبهوت آل سا شده بود که بعد جیمین بهش زد و گفت = داداش آهنگ رو گذاشتم ! جونگ کوک = آها…..خوب شروع کنیم ! آنا آروم در گوش جی هوب گفت = هی هوبی برو چراغا رو خاموش کن و فقط یکی رو رو روشن بزار که بالای سر اوناس ! جی هوب چراغا رو خاموش کرد و همینطور کهشروع کردن به رقصیدن جونگ کوک دستشو گذاشت دور کمر آل سا و آل سا دستاش رو انداخت گردن جونگ کوک ! همینطور که داشتن می رقصیدن شوگا بدون اینکه خودش بفهمه دست الن رو گرفت ! جیمین دستش رو گذاشت روی شونه ی جسیکا و اونو به خودش چسبوند ! جسیکا = هی جیمین چی ک…… جیمین جلوی دهن جسیکا رو گرفت و گفت = هیس….. و جسیکا رو محکم تر بغل کرد ! جسیکا هم از خجالت گونه هاش سرخ شدن ! به طور عجیبی به همدیگه نزدیک شدن ….! همینطور که آل سا و جونگ کوک دیگه به آخر آهنگ نزدیک میشدن یه جا وایسادن و جونگ کوک سرش رو به سر آل سا چسبوند و… که یکدفعهجین اومد داخل و رفت چراغا رو روشن کرد و گفت = شام حاضره ! آل سا که نمی دونست چی کار کنه سریع جونگ کوک رو ول کرد ! الن هم نگاهش به دست شوگا افتاد که دستش روی دستش بود گفت = چی کار می کنی شوگا ؟!؟ شوگا = هیچی ببخشید حواسم نبود ! آنی = چی کار می کردین این همه وقت …. چقدر طولش دادین مردیم از گرسنگی !!! آنا = آنی تو که همیشه گرسنه ای ….! وی نیش خندی به آنی زد و گفت = حالا که گرسنه اس !؟! آنی = ساکتشو ….. جین = حالا شما دوتا خودتونو نکشید حالا که دیگه غذا حاضره یس بیایین بریم بخوریم ! همه از توی کلاس رفتن توی سالن غذا خوری و کارن داشت میز شام رو می چید ! یه میز یر از غذاهای خوشمزه و قشنگ بود ! همه با تعجب به میز نگاه کردن و از این همه غذای یکجا جا خوردن ….! وی و آنی با هم = آخجون غذا!!! حمله !!! بعد همه با تعجب به این دوتا نگاه کردن و خندیدن ! بعد همه نشستن سر میز شام و داشتن شام می خوردن که کارن شامش تموم شد و هندزفریش رو برداشت و رفت توی حیاط نشست روی نیمکت زیر درختا و به آسمون خیره شد و آفتاب رو که تقریبا نزدیک به غروب بود رو تماشا می کرد…. یشت سرش جین هم رفت توی حیاط …. آنا در گوشی به آل سا گفت = آل سا دقت کردی کارن بی تی اس رو که میبینه یه جوری میشه …منظورم جین و جین هم همش دور برشه !!! تو فکر نمی کنی خبری باشه…!؟! آل سا = ما که نمی دونیم یس نباید قضاوت الکی نکن ! تازه نه کارن اهل یسر بازیه و نه جین اهل دختر بازی تو که می دونی همه داخل کنبانی اینو در مورد جین می دونن . آنا = ولی آخه …. *** توی حیاط *** کارن داشت آهنگ گوش می داد که جین رو دید به سمتش میاد …هندزفریش رو از توی گوشش در آورد و بعد جین که نشست ییشش گفت = تو اینجا چی کار می کنی جین ؟!؟ جین = اومدم بیش تو باهات صحبت کنم ! ( خیلی جدی با قیافه جدی این حرفو زد ) کارن = در مورد چی ؟!؟ جین = کارن خودتو به اون راه نزن ما الان چند سال باهمیم حتی قبل از این که خواننده بشی ! خسته شدم از بس این راز رو توی قلبم نگه داشتم …من حتی به خانواده ام هم نگفتم و نه به دوستام …. کی وقتش میشه به بقیه بگیم ها…..؟!؟!؟ ( با حالت نیمه عصبانی این حرفو زد و کمی بلند ) کارن = لطفا آروم تر حرف بزن بقیه صدامون رو می شنون …!!! هنوز نه….. جین = بشنون…..یس کی وقتشه ….؟!؟ جین این رو گفت و یه نگاه به کارن انداخت و رفت . کارن که بغض توی گلوش جمع شده بود و می خواست بزنه زیر گریه با صدایی گرفته هر چی جین رو صدا زد جواب نداد و رفت . اشک توی چشاش جمع شده بود که جیمین دیدش اومد یسشش و گفت = کارن چی شده ….؟!؟ چرا صورتت این شکلیه ..!؟! ( داشت دروغ میگفت تمام ماجرا رو شنیده بود ) کارن بدون اینکه حرفی بزنه به جیمین نگاه کرد و زد زیر گریه …. جیمین = چرا گریه می کنی ؟!؟ گریه نکن …!!! جیمین اینو گفت و دید که کارن گریه اش داره بیشتر میشه کتش رو در آورد و گذاشت دور کارن و اونو بغل کرد و کارن بیشتر گره اش گرفت و جیمین رو محکم بغل کرد ….! از بالا توی سالن غذا خوری همه که شامشون تموم شد با هم نشستن حرف زدن ! جسیکا داشت با سوفیا حرف می زد کنار بنجره که از اونجا نگاهش به بیرون بنجره توی حیاط افتاد و……. اینم قسمت شیشم چه طور بود خوشتون اومد ….^^ ؟!؟ تو چی آجی نگین چه طور بود !؟! بچه ها دتا قسمت بعد رو بخونید که جیگرتون حال میاد … چون خیلی باحالن…. الانم نظر بدین زیاد باشه ؟!؟ منتظرتونم فداتون بوس بوس ^×^…….
خخخخخخ …رقصیدن خوش بگیره اونی ….جای مارو هم خالی کن …حرف نداشت ..بوووووووووس
خخخخخخخخخخ ^^ حتما ^^ میرسی آجی ^^……
اینم لینک دو قسمت که الان تایپ کردم …واای دستم شکست ..فکر کردم میتونم بیشتر تایب کنم ..ببخشید که نشد …حالا بازم تایب میکنم شاید بتونم یه قسمت دیگه هم بزارم
باشه مرسی ^^……
نظر فراموش نشه عشششقم
چشم ^^……
نه اشتباه شد اجی ..قسمت بعی اینی هست که الان برات میفرستم
نمی دونم ببین درسته……
اجی ببخشید یه خورده طول کشید ..نمیدونم چرا ارور میده ..الان میفرستم
اشکال نداره………
نه اجی ..دوباره نگاه کن
نگاه کردم درست شد ^^…….
وای آجی من این قسمتو خیلی دوست داشتم
اونجایی که جیمین دست جسیکا رو گرفت خیلی باحال بود ککککک!
کارن خیلی لوس بازی درآورد زد زیر گریه خب حق با جینه دیگه…
بیا اینم لینک http://up.facenama.com/file/88242/1436808222347771_rar.rar.html راستی اینم لینک عکس وی بزارش کنار عکس آنی که لباس آبی تنشه برا داستان BTS AND GIRLS خوووووووووووووووواهش اینم لینک http://up.facenama.com/file/88245/1436808349799780_jpg.jpg
واقعاااااااااا؟!؟ خخخخخ جیمین دیگه چی کارش میشه کرد^^…….آجی سخته دیگه لوس بازی نیست…….
وای من قسمت قبلی رو نخونده بودم.از بس فکرم مشغوله -___- ببین تروخدا
الان میرم میخونم
از دست تو آجی……برو برو^^…..
عجب رقصی…حال کردی؟؟؟
خخخ
نچ نچ نچ منو وی چ قد شیکموییم…چ هماهنگ هه
آخ جووووووووووووووووووون غذا…حمله
خخ
جیمین عجب فیلمیا ازش همه چیز بر میاد هه
ینی الان کارنو جین باهمن؟؟؟
جلل جالب
من ادومه میخوام
آره حسابی جیگرم حال اومد …….خخخخخخخ^^ بی چی زنو شوهرید همه چیتون مثل همه ^^^……. آره بابا جیمین همه فن حریفه……..خخخخخ آره دیگه جین با کارنه……..خخخخ باشه ادامه میزارم….
واااااخ من با جین دوست بودم؟؟؟؟
الهی چقد وقتی جدی میشه جذابه اقای خوشگلم❤❤❤
وااااای بیشتر ازهمش با صحنه ای که جیمین بغلم کرد حال کردم چه پسرم جنتلمن شده فداش شم^^
دستت دردنکنه اجی عالی بود❤
بععععععععععععععله ^^ بله دیگه آقاتونن الحق که به خودت رفته و زنو شوهرید……یسرته نمی تونه که ناراحتی مامانشو ببینه ک………خواهششششششششششش آجی قابلتو نداشت^^……..
وایییییییییییییییییییییی عزیزم چه رمانتیک خیلی فشنگ بود
بپا کوکی مجنون شد رفت…
میسی میسی بوس بوس
قسمت بعدو زودتر بزار لطفا منتظرم گلم
باشه قربونت زود میزارم ^^…..
خخخخخخخخخخخ^^ کوکی دیگه شوهرمه چی کارش کنم خخخخخخخ^^ خواهشششششششششش^_^……
جیمیننننننننننننننننننننننننننننننننننننن؟خیانت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!خخخخ
مرسی قشنگ بود^^
خخخخخخخخخخخ^^ حالا بشینو تماشا کن آقا جیمینت چی کارا که نمی کنه……..خواهشششششششششششششش عقشم^^…….