Sorry baby_ part 6

قسمت ۶ 🙂
خانومای محترم تشکر ویژه دارم بخاطر حمایتتون…
مرسی از خواننده های داستان
مرسی از نگاه های خوبتون 🙂
مرسی از کامنت ها
مرسی از پگاه گلی
مرسی از هوو های محترم زینب و صبا D:
مرسی از اونایی که تازه پیوستن 🙂 فرحناز …مونا…زهرا
مرسی از اونایی که در آینده به جمع ما میان D: سلاااام چطورین؟ حال شما؟ خانواده چطورن؟ علی کوچولو خوبه؟ سلام برسون ( خاله زنک بازی 😐 )
مرسی از نرگس و آیلا و هرکی که یادم رفته نام ببرم
مرسی از مدیر محترم 🙂 نگین جون
مرسی از زیرآبی ها :)))
بفرمایید ادامه حالا کلی حرف دیگه دارم…ماشالا حرفام تمومی هم نداره

ادامه‌ی خواندن

Sorry baby_part 4

ســــــــــــــــــــــــــــلام…من برگشتم 🙂 میخواستم یکشنبه بیام قسمت ۴ رو بذارم ولی نمیدونم چرا پیشخوان بالا نمی اومد.امروز که درست شد با ذوق داشتم اینور و اونور می پریدم کم مونده بود بخورم تو در و دیوار 😐 نمیدونید با چه وضعی دارم اینا رو می تایپم 🙂 راستی سایت هم واسم بالا نمیاد وقتی درست شد به همگی سر میزنم 🙁
در عوض پوستر اصلی رو گذاشتم :)))))))))) با یه قسمت طولانی 😉

null

ادامه‌ی خواندن

sorry baby_part 3

سلام بــــــر دوستان خوب و مهربون من 🙂 از وقتی از کلاس برگشتم اومدم پای نت تا براتون قسمت ۳ رو بذارم ^_^ متاسفانه یا خوشبختانه یه مسافرت یه دفعه ای پیش اومده و من چند روزی در خدمتتون نیستم 🙁 واسه همین این قسمتم نسبتاً زیاد گذاشتم…نمیدونم شاید اگه نظرا زیاد باشه تا آخر شب قسمت ۴ رو هم بذارم اگه نباشه هم که هیچی دمتون گرم…فردا به بعد نمیتونم چیزی آپ کنم چون دارم میرم دیگه ^_^ پگاه جونم بهت تبریک میگم نویسنده شدی…امیدوارم موفق باشی و داستانت ۱۲۳۴۵۶۷۸۹ تا کامنت داشته باشه…یه برنامه ی دیگه که ممکنه به دردت بخوره اینه:InsText
همتونو می دوستم…بفرمایید ادامه و ببخشید اگه زیاد حرف زدم.

null

ادامه‌ی خواندن

sorry baby_part 2


نمیخوام زیاد حرف بزنم…داستانمو خیلی زود گذاشتم نظراتون کم نباشه 🙂 مچکرم که لطف میکنید و داستانمو میخونید…یه مطلبی هست واسه اینکه سایت شلوغ نشه میذارم ادامه، لطفا بخونیدش چون به داستانم ربط داره…میخوام گیج نشید.
اینم پوستر…از صبا خواهش میکنم که پوسترمو نخوره زحمت کشیدم واسش 🙂
null
ادامه‌ی خواندن

sorry baby_part 1

مـــــــن اومـــــــدم 🙂
از همتون بخاطر استقبال و نظرات ممنونم…دور از تصورات من بود…
نمیخواستم قسمت اولو انقدر زود بذارم ولی از بس بهم لطف داشتید ؛اگه دیر میذاشتم عرق شرم می ریختم 😐 والاع
ممنونم ممنونم 🙂
این قسمتو زیاد میذارم تا یه مقداری بریم جلو…من هیچ وقت اول داستانا رو دوست ندارم….به اواسط که میرسن قشنگتر میشن ولی امیدوارم داستان من از اول جذاب باشه و شما دوسش داشته باشید…

null

ادامه‌ی خواندن