سلام اینم قسمت دوم هورااااااااااااااااااااااااااااااااا ^^ ! نظر یادتون نره لطفاااااااااااااااااااااااااااااا ! و باید یه تشکر ویژه از آجی بیاز و آجی مینا گلم که برای داستان کاور درست کردن کنم حسابی ازشون ممنونمممممممممممم ^_^ ! و امید وارم بازم بتونن بهم کمک کنن و برای داستان کاور درست کنن و کاور این قسمت کار آجی بیاز هست مرسی آجی کوچولو ^^ ! (لطفا کابل های داستان و بقیه دوستان نویسنده هم نظر بدین خواهشششششششششششششششش ++ …………. ) برین ادامه
جیمین توی فکر بود که در خونه باز شد و رب مونی و وی وارد خونه شدن ! جین رفت جلوشون و گفت = چیزی برای خوردن بیدا کردین ؟!؟ (منظورش خونه ) رب مونی = آره ولی کمه !!! اه … جی هوب !!!!! تو کی اومدی ؟!؟!؟ جی هوب = اه .. سلام … وای چه رنگتون یریده و سفید شدین عین گچ … شما هم خیلی وقته خون نخوردید !؟!؟! وی = آره ! (بعد زبون در میاره ) جونگ کوک = حالا فعلا بیایین همین رو هم بخوریم ! همه نشستن و شروع کردن به خوردن …. _________________ سر تخت دوتای خوابیده بودن و به سقف نگاه می کردن ! _ آل سا میشه بریم بیرون هوایی بخوریم ؟!؟ لطفااااااااااا اونی !!! آل سا = خیلی خوب بریم ! فقط آنی اون کفش های منم در بیار ! آنی = باشه اونی جونم ^_^ ! دوتای آماده شدن از خونه اومدن بیرون دستای هم دیگه رو محکم گرفتن و شروع کردن به راه رفتن ! خیابون ها خلوت و ساکت بودن ……. ________________ جونگ کوک = ما بریم یه سرو گوشی آب بدیم بیاییم ! شایدم چیزی برای خوردن بیدا کردیم ! جیمین = ما ؟!؟ تو و کی می خواین برین بیرون ؟!؟ جونگ کوک = من با وی میریم ! جیمین = خیلی خوب ولی مراقب خودتون باشین ! نمی خوای من باهاتون بیام ؟!؟ وی = نه نمی خواد ! تو خیلی وقته چیزی نخوردی خیلی ضعیف شدی باید همینجا بمونی ! جی هوب = زود برگردین ! (به خاطر کنت های بزرگ می گه چون شب ها بیشتر بیرون هستن ) جونگ کوک = باشه ما میریم دیگه فعلا ! از خونه اومدن بیرون و رفتن و تی خیابون ها راه میرفتن و سر گوش آب میدادن ! (برای کنت ها ) _______________ آنی = هی اونی بریم توی اون خیابون بزرگه که توش ساختمونای بلند داره ؟!؟!؟خیلی دوست دارم ببینمشون لطفاااااااااااااااااااااااااااا @_@ !!! (بعد ادا در میاره ) آل سا = اما اون خیابون …… خیلی خوب بریم با اون قیافه ناز و خوشکلت مگه کسی می تونه مقابل تو طاقت بیاره بریم عزیزم ^_^ ! آنی = آخجون ^^ ! ممنون اونی ! همینطور که داشتن راه میرفتن رسیدن توی خیابونه و قدم میزدن و ساختمونا رو تماشا می کردن که یکدفعه یه یسر با موهای مشکی و یوستی به سفیدی برف که یوستش از سفیدی برق میزد ! اومد سمتشون و گفت = اوهم …… ببخشید می تونید این خیابون رو نشونم بدید ؟!؟ آل سا = اوم …. این خیابون همین جاست ! بیایین من نشونتون میدم ! آنی تو اینجا وایسا الان من میام همجام الان میام ! مراقب خودت باش ! آنی = باشه اونی برو حواسم هست ! آل سا با اون یسره رفتن یکم بالاتر که اون خیابونه بود رسیدن اونجا که یکدفعه یسره دست آل سا رو محکم کشید توی خیابون و ………………. امید وارم خوب شده باشه این قسمت و خوشتون بیاد ^^ ! لطفااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا نظر زیاد بدین تا قسمت بعد رو هم بزارم ! منتظرتون هستم دوستان آرمی و آجی های عزیزم ^_^ !
مثل همیشه عالی خسته نباشی❤
مرسی اونی ^^ !
هورا هیجانی شد…:)
خیلی هیجانی شد ….. خخخ مرسی که نظر دادی آجی گلم ^^ !
اوه اوه افتاد چنگ جونگ کوک!!!
چیزی ندارم بگم فقط امیدوارم سالم بمونه:|
آره بد جوری هم افتاد خخخخ ^^ ! حالا قسمت بعد رو هم بخون ببین چی میشه ^_^ !
منتظر قسمت بعدیم بدجوری:)
آجی گذاشتم می تونی بری بخونی ^^ !
http://s3.picofile.com/file/8196046342/3.jpg
http://s3.picofile.com/file/8196047276/4.jpg
واقعا ازت ممنونم نمی دونم چه طوری ازت تشکر کنم آجی خیلی قشنگن ^^ !لطفا بازم برام درست کن لطفا ++…..
قابلی نداشت…باشه هر وقت خواستی عکساتو بده تا درست کنم.
من ۵ روزه منتظر رمزم تا بیام داستانمو بذارم ;(
خوب اها ! ایشالا هر چه زود تر رمزت رو بگیری و داستانتو بزاری ^^ ! ولی هر چی گذاشتی منو لطفاااااااااااااااااااااااااااااااااااا بزار با کوکی خواهششششششششششششششششش ++ !!!! عزیزم لطفا عکسا رو دوباره با کیفیت و حجم کم برام بفرست ! لطفاااااااااااااااااااااااااااااااااااا هر وقت هم درست می کنی حجمش کم و اندازش هم مثل مل بساز جون که برام درست کرده ( کاور قسمت قبل رو می گم اونقدری باشه لطفاااااااااااااااااااا ++ ) ببخشید انتظارات بالا ازت دارم آجی ….
نرگس کیفیتش رو کم کردم کوچیکشم کردم تو قسمت جدید برات لینکشو گذاشتم
ولی دیگه کوچکتر نمیشد کمترین کیفیتش هم همین بود…
آجی من قبلاً نوشتمش 🙁 فقط یه دختره 🙁 ببخشید
واییییییییییییییییییییی آجی عالی بود خیلی قشنگ بود 😉
اما حسابی گذاشتیمون تو آمپاساااااا:O
خلاصه این که فوق العاده بود عزیزم ممنونم میسی:-* میسی آجی جونم قیمت بعد و سریع بزالیاااااااا ♥
راستی آجی من یه معذرت خواهی به تو بدهکارم من نتونستم تو سایتی که برام فرستادی عکسارو بردارم شرمندم خیلی زیاد
اگه میتونی یه جوردیگه مثلا از طربق لاین و وایبر و چه میدونم اینجور چیزا برام بفرست عزیرم حتما برات درست میکنم بازم معذرت می خوام +•+
کاورتم خیلی خوشگله♥♡♥
مرسی آجی ^^ ! خخخخخخ ^^ ! خواهش می کنم ^_^ ! باشه زود میزارم ^^ !
خخخ بقیشو چیکار میکنه زود بزار
من لز داستان های ترسناک بخوصوص خون آشامی خیلی خوشم میاد
خخخخ دیگه باید داستان رو بخونی ++….. باشه زود میزارم آجی کوچولوی من ^^ ! منم خیلی از اینجور چیزا خوشم میاد ….. ! احساس مشترک خخخخخ ^^ !!!
وااااااااااااااااااااااااااایی چ هیجانی شد…
خیلی کم مینویسی اونی…یکم بیش تر بویس
خیلی گشنگ بودش♥
آره دیگه ما اینیم #_# …. خخخخخخخخخ ^^ ! عزیزم یه قسمت کمه یه قسمت زیاد قسمت بعد زیاده ^^ ! و سعی می کنم هم زیاد بنویسم و هم کم ! مرسی فرشته ی کوچولوی من ^^ !
عالی بود اونی جونم ..فقط یه خورده کوتاه بود …..خخخ ..فایتینگ
خخخخخخخخ باحال بود دمرسی اجی جونم^^
خواهش می کنم عزیزم ^^