سلنگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ

قسمت اولmy love…

هوا سرد است.فردی مرموز در خیابان تنگ و تاریک همراه یک ساک سیاه بزرگ قدم میزند روبه روی کوچه ی تاریکی می ایستد فردی درون کوچه تاریک زیر نور چراغی که چشمک میزند است.لبخن مرموزانه ای روی لب های یونا نقش می بندد.به طرف فرد حرکت می کند و به او می رسد ساک را جلوی پاهای ان فرد می گذارد و می گوید:این همون چیزی که خواسته بودی پس کاری که گفتم رو واسم انجام میدی اگر بخوای پولارو برداری و فرار کنی مطمئن باش اون سر دنیاهم بری میام دنبالت تو خودت خوب منو میشناسی سانگ مین
سانگ مین نیشخندی میزند و پول هارا بر میدارد و می گویید:نگران نباش من کارمو خوب بلدم خانوم یونا
یونا از کوچه خارج می شود و به طرف ماشین خود حرکت می کند سوار می شود به سوی خانه خود حرکت می کند
پیامی برایGirls Airمیگذار و می گوید حتما باید ان هارا ببیند و ان هارا از خطر اگاه کند
پیام را ارسال می کند
کی هو روی مبل دراز گشیده و مشغول خواندن کتاب است که صدای موبایلش به صدا در می اید نگاهی می اندازد می بیند پیام از طرف یوناس ته کی را صدا می زند:هی ته کی بیا یه پیام از یونا اومد
ته کی:خوب چیکار کنم!
کی هو:افففف….منو بگو با کی حرف می زنم
کی هو تعجب کنان به طبقه بالا می رود و به جین مین این پیام را نشان می دهد
جین مین هم تعجب می کند و می گوید:یعنی چه اتفاقی افتاده ؟
کی هو:نمیدونم!
جین مین:خوب باشه بهش بگو فردا میایم پیشش
باش الان براش پیام می فرستم
یونا پیام را دریافت می کند لبخندی می زند و می گوید:خوبه…
فردا صبح ساعت ۹
مین کی توی اشپزخونه درحال درست کرد صبحانه است ته کی هم میز را می چیند
جونگ کی با چشمای پر از خواب از پله ها پایین می اید و به سمت دستشویی حرکت می کند دست و صورتش را می شوید به به کمک مین که می پردازد
کی هو با عجله از پله ها پایین می اید ومی گوید یونا پیام گذاشته همین حالا بیان
مین کی از تو اشپزخونه بیرون می اید و می گوید:چی الان….
کی هو:اره
جونگ کی:ولی من که صبحونه نخوردم…خودتون هم میدونید تا نخورم هیچ جا نمیام
مین بوم:اره میدونیم ولی ممکنه کار مهمی داشته باشه
ته مین:خوب من میرم ماشین رو روشن می کنم
جونگ کی:هی….
جین مین:بلندشو بیا توراه یه چیزی هم می گیریم میخوریم
به طرف ماشین حرکت میکنن
به یک بوفه تو راه میرسن
مین کی پیاده می شود و ۷ تا ابمیوه و کیک می خرد موقع برگشتن به سوی ماشین
بنز سیاه رنگی را اون طرف خیابان می بیند شک می کند دو فرد ناشناس هم در ان نشسته اند ارام در ماشین را باز می کند و ابمیوه و کیک هارا روی صندلی می گذارد و زیر لبی به جین مین می گوید:اون طرف خیابون فکر کنم یکی داره دنبالمون می کنه
ته مین:چی به بنز سیاه نگاه می نگرد و می گوید:مشکوک میان
جین مین:بهتره از دستشون فرار کنیم یه وقت واسمون شر نشن
ته مین :باشه
مین کی سوار می شود و ته مین با سرعت هرچه تمام می راند تا رد گم کند
بنز سیاه همچنان با سرعت زیاد پشت سر ان ها است
ته مین:حالا چی کار کنم
جین مین:هنوز گممون نکرده…
درحال نزدیک شدن به محل دار یونا بودن که بنز سیاه محو شد
ته مین نگاهی به پشت سرش انداخت و گفت:هی….کجا رفت
مین بوم نگاهی انداخت و گفت:نیستن
ته کی:یعنی چی
جین مین :همون بهتر رفتن واسمون شر می شد
ته مین ماشین رو دقیقا روبه روی در وروی ساختمون {محل کار یونا}نگه داشت
در همون لحضه ون سیاه رنگی محکم از پشت خورد به ماشین
جونگ کی از ماشین پیاده شد و گفت:هی دارین چیکار می کنین
ماشینو داغون کردین
همون جا بود کهgirls air با…….